نکاتی مهم از همسرداری موفق
-        همیشه با رفتارت امنیت و آرامش را به همسرت هدیه کن.-    به او اطمینان کن و تا وقتی که دلیل محکمی یرای سوء اطمینان به تو ثابت نشده به او شک نکن و نگذار همسرت چنین احساسی کند.-        هیچ گاه به همسرت بی احترامی نکن حتی زمانی که از او عصبانی هستی.-        کوچک شمردن او پیش روی فرزندان آفت خانواده است.-        تو باید کاری کنی که فرزندتان به همسرت احترام بگذارد و همسرت باید طوری رفتار کند که فرزندتان به تو احترام بگذارد.-        هرچه بیشتر همسرت را درک کنی به او نزدیک تر می شوی.-        خانواده اش را خانواده خودت بدان.-        به همسرت نشان بده که به خاطر او حاضری نظر و تصمیمت را عوض کنی.-        بگو و نشان بده که دوستش داری.-    هدیه حتما نباید گرانقیمت یا به مناسبتی باشد. گاهی اوقات یک گذشت از اشتباه یا اختصاص زمان غیرمنتظره به وی از هر چیزی ارزنده تر است.-     اغلب ما وقتی از کسی عصبانی می شویم فقط بدیهای او را به خاطر می آوریم اما بهتر است یادمان باشد که لحظات خوشی را هم با او داشته ایم.-        هنگامی علاقه همسرت را نسبت به خود بیشتر می کنی که بپذیری شادی و مشکلات او، شادی و مشکلات تو هم هست.-        اگر زندگیت را دوست داری به او سرکوفت نزن.-        دروغ گفتن به همسر می تواند مانند گام برداشتن در میدان مین، شخصیت و اعتبار تو را متلاشی کند.-        از اعتماد، محبت و مهربانی او سوء استفاده نکن.-        در مورد اختلاف ها و سوء تفاهم ها به گرمی با یکدیگر مذاکره کنید.-        لباس مورد علاقه او را بپوش و از عطری که دوست دارد استفاده کن.-        به علاقه مندی هایش توجه کن و همیشه سعی کن تا به آن ها برسد.-        اگر از موضوعی ناراحت و غمگین است، سعی کن در آن لحظات کنارش باشی.-        هیچ گاه روبروی هم قرار نگیرید، همیشه کنارهم و تکیه گاه هم باشید.-        لجبازی با همسر، لجبازی با روان، زندگی و آینده خود است.-        بی دلیل او را از علاقه مندیهایش دور نکن.-        با او آمرانه صحبت نکن، استفاده از کلماتی مانند لطفا، خواهشا، هرچی تو بگی و ... گناه و ضرری ندارد!-        هیچ گاه از شدت علاقه ات نسبت به او کم نکن، زیرا بی اندازه در ذهن او و زندگی تو تاثیر منفی می گذارد.-        هر کار خوبی که برای همسرت قصد انجام دادنش را داشتی و به دلایلی محقق نشد صادقانه برایش تعریف کن.-    همیشه از خوبی های او سخن بگو، من این طرز فکر را قبول ندارم که با تعریف از همسر یا فرزندان آن ها را مغرور و سودجو می کنیم چراکه تعریف از حسنات دیگران باعث می شود تا او بفهمد که کار خوبش برای اطرافیان مهم است و برایش ارزش قائلند و آن را درک می کنند، همین دلیل خوبی برای ادامه و ارتقای آن کار خوب می شود.-        به همسرت در هر کاری انرژی مثبت بده و آشکارا برای موفقیتش دعا کن.-        برای احساساتش بیش از هرچیزی ارزش قائل شو.-        نزد دیگران مخصوصا خانواده هایتان او را کوچک نکن.-        زود در مورد او قضاوت نکن، با یکی دو بار نتیجه گیری نمی توان فورا نظر قطعی صادر کرد چون شرایط و موقعیت های مختلف و خیلی چیزهای دیگر در نوع برخورد و رفتار افراد در زمان های مختلف متفاوت است که برای رسیدن به کلیات آن زمان و بررسی های زیادی لازم است.-    هیچ گاه همسرت را به عمد آزمایش نکن، سعی کن صبور و منطقی باشی و با زیر نظر داشتن او در شرایط طبیعی به خواسته ات برسی زیرا در آزمایش های عمدی به این علت که او از تو توقع چنین رفتار غیرمنتظره ای را نداشته احتمال دارد عکس العملی خلاف میل باطنی اش انجام دهد، ضمن اینکه از اعتمادش نسبت به تو شدیدا می کاهد.-    بهتر است چند مدتی یکبار در مورد رفتار و اعمال خود از یکدیگر نظر سنجی کنید، البته در صورتی که از ظزفیت انتقاد پذیری بالایی برخوردار هستید این کار را  بکنید و به هیچ عنوان کار را به جرو بحث نکشانید.-        تهدید او مانند شلیک به مغزِ زندگی مشترکتان عمل می کند.-        هنگام بروز مشکلات امید دهنده باش نه امید گیرنده.-        با هر مشکل کوچکی راه خودت را جدا نکن، صبور و مستحکم باش تا پایه ای زندگیت قدرتمند باشد.-        از نبخشیدن اشتباه احساس افتخار نکن.-        هیچ گاه نگذار کار به جایی برسد که او تو را فردی قدر نشناس و بی معرفت بداند.-        از خانواده همسرت در هنگام بروز مشکلات دلجویی کن و یاری رسان آن ها باش   عشق دوم همسر خود نباشید (ازدواج و همسرداری)

 اگر شما با چاقو دستتان را ببرید و یا اگر به زمین بخورید و سرتان بشکند پس از مدت یکی دو ماه کاملا بهبود یافته و اثرات آنها هم از بین میروند. اما ضربه های روحی روانی برای بهبودی به مدت زمان بسیار زیادتری نیاز دارند.

شکست عشقی
بنابراین باید بگوییم گروه دیگری که ازدواج با آنان مناسب نیست، افرادی اند که از روابط گذشته خود هنوز التیام نیافته اند. کسانی که در عشق خود شکست خورده اند و یا از پسر یا دختری بی وفایی دیده اند تا مدتها نسبت به جنس مخالف حالت انزجار دارند و نمی توانند احساسات و عواطف خود را به افراد دیگری نشان دهند. ایران ناز، اولین توصیه و پیشنهاد این است که باید مدتی صبر کنید و تا زمانی که هنوز از روابط گذشته التیام نیافته اید در ازدواج با دیگری داخل نشوید.

متاسفانه در اینجا ذکر این نکته نیز لازم است که در بسیاری از موارد افراد بعد از اینکه در یک رابطه با مشکل دچارشده و ضربه روحی شدیدی نیز متحمل شده اند به منظور درمان خود و رهایی از احساس تنهایی، انتخاب شتابزده ی دیگری مرتکب می شوند که معمولا این انتخاب دوم نیز با شکست مواجه می شود زیرا اولابدون مطالعه و تحقیق و خیلی شتابزده صورت می گیرند و ثانیا درد و رنج های ناشی از روابط قبلی به فرد اجازه تحکیم روابط جدید را نمی دهند.

متاسفانه یک ایده و تصور کاملا نادرست در جامعه ما وجود دارد و آن این است که ازدواج را درمان کننده مشکلات روحی و روانی و رفع کننده احساس تنهایی می دانند. بله، ازدواج شور و شعف و شادی‌های زیادی به دنبال دارد، عزت نفس شما را افزایش می دهد و وقتی که همسرتان به شما احترام می گذارد و شما را دوست می دارد شما نیز برای خود ارزش بیشتری قایل می شوید و خود را انسانی دوست داشتنی می دانید؛ اما همه این شرایط وقتی به وجود می آیند که شما قبل از ازدواج از نظر روحی سالم باشید.

 
به عبارت دیگر ازدواج با تمام نکته های مثبت فوق چون شما را با یک تغییر شرایط روبه رو می کند خواه، ناخواه استرس هایی نیز به دنبال دارد حال اگر شما از قبل با مشکلات روحی و روانی درگیر باشید، این استرس ها شدت مشکلات شما را بیشتر خواهند کرد. پس اگر چنانچه در ازدواج قبلی خود شکست خورده اید، راه حل مشکل شما این است که باید صبر کنید تا مدتی بگذرد و به احساس آرامش درونی و پایدار برسید و بعد از آن تصمیم به انتخاب همسر بگیرید در غیر این صورت باز هم در رابطه نامساعد دیگری وارد خواهید شد.

افرادی که در روابط قبلی خود هنوز التیام نیافته اند ویژگی های زیر را دارا خواهند بود.

الف- خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل دارند.
به این افراد باید با احتیاط نزدیک شد چون به علت خشم بیش از حد به نامزد قبلی توانایی عشق ورزیدن به شما را نخواهند داشت. و از آن مهم تر اینکه خشم و انزجار قبلی نهایتا بر روی شما منعکس خواهد شد.نزدیک شدن به این افراد مانند نزدیک شدن به افرادی است که تازه از یک صحنه زد و خورد جسمی بیرون آمده اند، به حدی عصبانی و غیر قابل کنترل هستند که هر رفتاری از خود نشان می دهند. این افراد احتمالا خشم سرکوب شده خود را به هر فردی که بتوانند منتقل می کنند.

ب- هنوز نسبت به همسر قبلی خود احساس گناه می کنند و خود را مقصر می دانند.
در اولین روزهای آشنایی با نامزد خود باید نکته مهمی را توجه داشته باشید و آن هم روابط قبلی نامزد شماست. زندگی مشترک به شرطی دوام و استحکام می یابد که در آن شخص ثالثی وجود نداشته باشد. اگر نامزد شما هنوز درگیر روابط با همسر یا نامزد قبلی اش می باشد، بدانید که در روابط خطرناکی وارد شده اید و در آینده با مشکل مواجه خواهید شد.

چنانچه نامزدتان احساس گناه می کند و نسبت به نامزد قبلی خود احساس تاسف دارد، این احساس او حتما با قابلیت و توانایی او در وادادن و تسلیم شدن به رابطه جدیدش تداخل خواهد کرد. این حالت همچنین «مثلثی » ایجاد خواهد کرد که شما تنها یک رأس آن خواهید بود. حتی اگر نامزدتان هیچگونه تماس مستقیمی نیز با نامزد قبلی خود نداشته باشد، همواره سه نفر در این رابطه وجود خواهند داشت نه دو نفر. چنانچه اگر با کسی آشنا شدید که این توصیف درباره او صدق می کند، تنها هنگامی با او درگیر شوید که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.

در ضمن به او بگویید که هرگاه احساسات خود را در ارتباط با فرد قبلی زندگی خود حل و فصل کرد، به شما فکر کند. در غیر این صورت با نامزد قبلی او در یک رقابت خواهید بود و این محال است که با یک خاطره رقابت کنید و برنده باشید. خصوصاً اگر این خاطره، خاطره ای خوشایند، همدلانه و همفکرانه بوده باشد.

ج- هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی که رابطه قبلی خود دیده است، فراموش نکرده است و یا از ضربه عاطفی که خورده است در شوک روحی به سر می برد.
از ازدواج با افرادی که هنوز از ضربه های عاطفی قبلی در شوک روحی به سر می برند خودداری کنید به آنها باید وقت بدهید تا خود را التیام دهند. چون اگر سریعاً در چنین رابطه ای قدم بگذارید، برای خود یک الگو و انگاره منفی انتخاب کرده اید.

علت اصلی اینکه این نوع روابط معمولا با شکست مواجه می شوند این است که نامزدتان شما را از روی فکر و تأمل انتخاب نکرده است، بلکه شتابزده و فقط برای رهایی از احساس تنهایی و نجات از مشکلات روحی، درگیر رابطه با شما شده است. واضح است که چنین رابطه ای خیلی سریع از بین می رود و هیچ نوع امیدی به پایداری آن وجود ندارد. پس قبل از هرگونه آشنایی ابتدا از روابط قبلی فرد سوال کنید.    نكات همسرداري ( روشهاي عاشقانه)
1- هميشه نسبت به هم مؤدب باشيد، اين كار بسيار آسان است و در كيفيّت روابط‌‌تان تفاوت چشم‌گيري ايجاد مي‌كند.
2- زماني كه براي نخستين بار همسرتان را ديديد و عاشقش شديد را به ياد بياوريد و نامه عاشقانه‌اي برايش بنويسيد و طي آن جزئيات آن خاطره را برايش بازسازي نماييد.
3- داخل اتومبيل همسرتان يادداشتي بگذاريد كه روي آن نوشته شده : «عشق توست كه چرخ‌هاي دنيا را مي‌چرخاند».
4- وقتي در هواي سرد با هم قدم مي‌زنيد كت‌تان را درآورده و بر روي شانه‌هايش بيندازيد.
5- به او بگوييد با تمام افرادي كه تاكنون ديده‌ايد تفاوت چشم‌گيري دارد. اين موضوع در روابط‌تان تحوّل شگفت‌انگيزي به وجود خواهد آورد.

(يك زن خوب، الهام‌بخش مرد است. يك زن فوق‌العاده، نظر مرد را جلب مي‌كند، يك زن زيبا، مرد را شيفته خود مي‌كند. يك زن دل‌سوز، قلب مرد را مي‌ربايد...)
6- به پاس قدرداني از زحماتش، دستش را ببوسيد.
7- فكر كنيد كه ديگر محبوب‌تان را نخواهيد ديد و پس از آن نامه عاشقانه بلندبالايي برايش بنويسيد و به او بگوييد او و عشقش براي شما چه معنا و جايگاهي دارد.
8- در كمد لباس‌هايش عطر بپاشيد.
9- اگر دلتان مي‌خواهد احساساتي برخورد كند، شما نيز با او احساساتي‌تر باشيد.
10- زمان، دل‌هاي شكسته را درمان مي‌كند!
11- به نقطه ضعف‌هاي همسرتان پي ‌ببريد و زماني كه بين شما مشكلي پيش مي‌آيد، انگشت روي آنها نگذاريد.
12- دفترچه‌اي از حوادث جالبي كه برايتان رخ داده است درست كنيد و زماني كه او نياز به كمي تجديد روحيه و تفريح دارد آن را در اختيارش بگذاريد.
13- همين امشب به هنگام صرف شام در دهان همسرتان لقمه بگذاريد.
14- با او مانند يك انسان رفتار كنيد نه يك شيء.
15- با او به عنوان مهم‌ترين شخصيّت دنيا برخورد كنيد.

(در صورتي كه با افرادي كه دوستشان داريد هم‌دردي كنيد، آنها بيشتر مجذوب شما مي‌شوند).
16- براي حفظ سلامتي‌اش از هيچ‌كاري دريغ نكنيد.
17- وقتي روز بدي را پشت سر گذاشته‌ايد سرتان را روي شانه‌هاي او بگذاريد و يك دل سير گريه كنيد.
18- با همديگر از فرزندانتان مراقبت كنيد.
19- هرگاه مي‌خواهد از خانه خارج شود تا جلوي در خانه دنبالش رفته و او را بدرقه كنيد.
20- هرگاه يك مشاجره لفظي بين شما پيش آمد زود همه چيز را فراموش كنيد.    آقای داماد چه کاره‌اند؟

 
یكی از مهم‌ترین عواملی كه دختران باید در هنگام ازدواج در نظر بگیرند، شغل همسر آینده‌شان است. نوع كار یک مرد بر زندگی مشترک تاثیر زیادی دارد و به همین دلیل، هنگام خواستگاری شغل و میزان درآمد، جزء مهم‌ترین سئوالاتی است كه پرسیده می‌شود. داشتن شغل مناسب لازمه‌ی هر ازدواجی است، چرا که می‌تواند بر میزان هزینه‌های زندگی مشترک تاثیر بگذارد. وقتی پسری به سن ازدواج برسد و شغل مناسبی داشته باشد یكی از مهم‌ترین موانع ازدواجش از سر راه برداشته می‌شود، چرا که بدون كسب درآمد، شروع زندگی مشترك کاری بسیار دشوار است. اما واقعیت این است که نوع شغل هم در بقای زندگی مشترک، اهمیت زیادی دارد. شغل باید مفید و در شان خانواده باشد و درآمد از راه حلال كسب شود. پول درآوردن به هر قیمت، شاید آسان، ولی روش درستی برای زندگی مشترك نیست. کفویت شغلی در حال حاضر که تعداد دختران شاغل زیاد شده است، کفویت شغلی داشتن اهمیت بیشتری پیدا می کند. این که شغل زن و مرد هم شان و هم جایگاه باشد. سطح درآمد مرد باید همیشه بالاتر از زن باشد تا تعادل و تناسب زندگی حفظ شود. در دوره فعلی که زن و مرد مجبور به فعالیت اقتصادی بیشتری هستند، نباید توازن شغلی بهم بخورد. به این معنی که زن دو جا کار کند و مرد یک جا. از طرف دیگر، داشتن زمینه های شغلی مشترک می تواند فضای فکری شما و همسرتان را به هم نزدیک کند. مثلا به سختی می توان زمینه مشترکی بین شغل مردانی که به مشاغل آزاد، فعالیت های بازرگانی، فعالیت های خدماتی (مثل رانندگی تاکسی و کامیون، ساختمان سازی و...) مشغول هستند، با زنی که فعالیت فرهنگی و هنری (آموزگار، نویسنده، نقاش و...) انجام می دهد پیدا کرد. چنین ازدواج هایی بعد از مدتی ممکن است دچار شکاف های عمیقی شوند. چرا که شغل، فقط تامین کننده درآمد ما نیست. فضایی است که ما ساعت های زیادی از روزمان را با آن سر می کنیم و ذهنمان را درگیر می کند. تعداد زیادی از افرادی که هر روز با آنها ارتباط داریم همکاران و ارباب رجوع های ما هستند که می توانند دنیای اجتماعی ما را شکل دهند و شبکه ای برای روابط اجتماعی ما تعریف کنند. تفاوت این دنیاها و روابط و ذهنیت ها، می تواند بین زن و مرد فاصله ایجاد کند. ویژگی شغلی همسر آینده مدت زمان كار كردن مرد در زندگی مشترك تاثیر زیادی دارد. مرد باید فرصت این را داشته باشد كه مدت زمانی را به زندگی شخصی‌اش اختصاص دهد و وقتش را صرف خانواده نماید نه اینکه تمام زندگی خود را وقف کار و فعالیتش کند. بعضی مشاغل، آنقدر خسته‌كننده‌اند كه دیگر برای مرد خانواده فرصتی نمی‌گذارد كه به خانواده‌اش رسیدگی كند. برخی از مشاغل ماموریتی هستند. مثلا فرد مجبور است در طی سال چند ماهی را دور از خانواده بگذراند. تحمل این‌گونه مشاغل برای هر زنی میسر نیست. با در نظر گرفتن این ویژگی‌های می‌توانید در هنگام انتخاب بهتر تصمیم بگیرید و شرایطی را بپذیرید که مطابق شیوه‌ی زندگی شماست. این خطرات را می‌پذیرید؟ شغل‌هایی هستند كه پرخطر به حساب می‌آیند مثل مشاغل نظامی. كارهایی مانند گروه‌های امداد و نجات نیز همیشه مخاطره‌آمیز هستند و استرس زیادی را به خانواده تحمیل می‌كنند. ممكن است دختری كه قصد ازدواج دارد، دوست داشته باشد همسرش آتش‌نشان باشد. او باید تمام جوانب این شغل را در نظر بگیرد و بتواند تمام خطرات و استرس‌ها را تحمل كند. دوست داشتن یك شغل كافی نیست، باید اطلاعات كامل از آن شغل داشت و خود را برای معایبی كه این شغل دارد آماده كرد. در شغل‌های پرخطر ممكن است فرد در حین كار، مجروح شود یا برای همیشه عضوی از بدنش را از دست دهد. اگر همسر، خود را برای این‌گونه مشكلات آماده نكرده باشد، ممكن است با بوجود آمدن بحران های این چنینی، تحمل خود را از دست داده و کانون زندگی از هم بپاشد. هر دختری باید توانایی‌های خود را برای تحمل شغل همسرش در نظر بگیرد. لحظه‌های بی‌همسری مشاغلی هستند كه مختص شیفت شب می‌باشند. مانند پزشكی، پرستاری یا بعضی از شغل‌های نظامی. برای بعضی از خانم‌ها تنها ماندن در شب سخت است و غیرقابل تحمل. بنابراین هنگام ازدواج باید به این مسائل توجه داشته باشد تا بعداً با همسر خود دچار اختلاف نشوند. شما باید از ویژگی‌های مثبت و منفی چنین مشاغلی به خوبی آگاه باشید تا در آینده نسبت به آن دچار مشکل نشوید. سعی کنید به طور منطقی این مسئله را با خود حل کرده و سپس برای انتخاب همسر تصمیم‌گیری کنید. و در پایان اینکه دختران جوان باید بدانند پاسخ مثبت گفتن به تقاضای ازدواج هر مرد با شغلی که دارد می‌تواند تاثیری مستقیم بر زندگی شخصی و اجتماعی خانواده‌ی کوچک آنها و حتی تربیت فرزندانشان بگذارد. پس، بهتر است در این مرحله، دقت و تامل کافی را داشته باشند که بعد از ازدواج، شاید دیگر پشیمانی سودی نداشته باشد!  چگونه همسر خود را علاقه مند نگه داريد؟
چگونه همسر خودرا علاقه مند نگه داريد؟

بسیار مهم استکه خود را برای همسر خودسرحال و جذاب نگه دارید. بعد از ازدواج شما یک مسئولیت مهم داریدکه نبایدبا خودخواهی از زیر آن شانه خالی کنید.

در حالی کهبرای حفظ همسر خود تلاش می کنید نباید از نیازهای احساسی وفکری همسر خود غافل شوید

بسیاری از خانمها فکر می کنند بزرگترین نیاز مردان به آنها نیاز جنسیاست ولی در حقیقت این است که آنها بیش از هر چیزیاحتیاج به احترام آن هماز شریکزندگی خود دارند

حتی اگر باهمسر خود اختلاف نظر اساسی دارید هیچگاه از کلمات بد و خشناستفاده نکنید چون این کار صدمات جبران ناپذیری بهروابط شما می زند.     توصیـه همسـرانـه برای آقـایـان
توصیـه همسـرانـه برای آقـایـان


1. در مقابل همسر خویش، گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.

2. هدیه دادن مهرو محبت را زیاد می*کند؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هر چند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.

3. چنانچه کمبودی در منزل مشاهده می*شود، با کمال محبت و خوشرویی تذکر دهید.

4. در حضور همسر خود، به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایی های آنا را به رخ او نکشید.

5. به بستگان همسر خود مانند پدر و مادر و سایر اقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه خود، قبل از همسر خود اقدام کنید.

6. هیچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگیری نکنید و در معاشرت و دید و بازدید با بستگان وی پیشقدم باشید.

7. با بستگان خود نزد همسرتان در گوشی نجوا نکنید.

8. هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛ توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می*کاهد.

9. هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید. سعی کنید "من" و "تو" در زندگی زناشویی نباشد کلمه "ما" زندگی را گرم و لذت بخش می*کند.

10. وقتی که همسر شما عصبانی است، او را با مهر و محبت آرام کنید.

11. برای رفتن به مهمانی و گردش، سعی کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت خستگی و کار رد نکنید.

12. امتیازات اجتماعی؛ فرهنگی و اقتصادی فامیل خود را در صورتی که با همسر شما فاصله اجتماعی و طبقاتی دارند مطرح نکنید.

13. کارهای همسر خود، هر چند کوچک را تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانی که دارد، کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.

14. در قبال همسر خود، در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.

15. زحمات و هزینه هایی را که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود صرف می*کنید، هیچ گاه بر زبان نیاورید.

16. همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید و وی را از دست یابی به شادی ها محروم نسازید.

17. شادی و خنده های خود را در محل کار خود به جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما در خانه هم نیازمند شادی و خنده های شماست.

18. کمک کردن در انجام کارهای منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته می*شوید، زن هم در منزل از کارهای خانه خسته می*شود و نیازمند مساعدت و قدردانی است    خیانت مردونه!
[rtl]مجله سیب سبز: «از دنیای مردها نمی توان سر در آورد» این ادعایی است که برخی از زنان در موردش پافشاری می کنند و می گویند بعد از ازدواج به چشم های خودت هم نباید اعتماد داشته باشی. این دسته از زنان معتقدند درست در همان لحظه ای که گمان می کنی شهر در امن و امان است، ذهن همسرت درگیر دنیای دیگری است. دنیایی که یا در خیال برای خودش ساخته و به انتظار واقعی شدنش است یا در واقعیت به رابطه ای مخفیانه منجر شده است. درعوض مردان هم می گویند که این گروه از زنان به شدت بدبین هستند. به همین بهانه این موضوع را با 3 کارشناس از حوزه های روانشناسی، روانپزشکی و جامعه شناسی در میان گذاشتیم تا بدانیم که آیا واقعا همه مردها خیانتکارند یا خیر؟[/rtl][rtl]دکتر فاطمه رنجبر: گاهی اوقات مزاج تنوع طلب فرد باعث این مسئله می شود. فرد به علت مزاج تنوع طلب خود به یک شریک جنسی اکتفا نکرده و روابط متعدد خارج از روابط زناشوئی را تجربه می کند. البته تنوع طلبی وی منحصر به زندگی زناشوئی نیست بلکه می تواند سایر جنبه های زندگی مثلا گرایش به مواد مخدر مختلف، تجربه شغل های مختلف و نداشتن شغل ثابت و ... را در بر می گیرد.[/rtl][rtl]دکتر افسر افشارنادری: تنوع طلبی در همه انسان ها وجود دارد و منحصر به مردها نیست. اما از طرف دیگر، ما با مسئله پذیرش محدوديت ها روبه رو هستیم. هر قراردادی به خود تعهدات و محدودیت هایی را به همراه می آورد که برای تداوم آن قرار داد، هر 2 طرف باید به تعهدات خود وفادار باشند. ازدواج یک قرارداد است. عشق هم یک قرار داد است و هر دوی اینها، طرف مقابل را موظف به پیروی از قانون ها و تحمل محدودیت هایی می کند و در این زمینه، تفاوتی میان تعهدات عاطفی و محضری وجود ندارد. اما متاسفانه به علل فرهنگی این گفتمان رایج شده است که تنوع طلبی یک ویژگی مردانه است که چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد. در واقع ما با این ادعا، تنوع طلبی را به عنوان دلیل خیانت مطرح نمی کنیم، بلکه به عنوان توجیهی برای این کار بیان می کنیم.[/rtl][rtl]هرایر دانلیان: برخی از پژوهشگران معتقدند، مردها تنوع طلبند و برای این موضوع دلایل تحولی را هم بیان می کنند. آنها به دوران باستان اشاره می کنند و می گویند از آنجا که در آن زمان، یک مرد می توانست در زمان کوتاهی چند زن را باردار کند و یک زن تنها یک بار در سال می توانست باردار شود، حضور یک مرد در روابط متعدد موضوعی طبیعی به شمار می آمد. زيرا توانایی تولید مثل در آن زمان یک امتیاز تلقی شد و به مرد مجوز فعالیت جنسی متفاوتی را می داد. البته برخی دیگر، این موضوع را با دلایل هیجانی و اخلاقی هم تفسیر می کنند و براساس همین تفسیرها، عقیده تنوع طلبی مردان، در میان جوامع شایع شده است.[/rtl][rtl]آیا مردها برای فرار از مشکلات و خستگی خیانت می کنند؟[/rtl][rtl]دکتر فاطمه رنجبر: شاید در برخی از موارد با چنین ادعاهایی روبه رو باشیم اما اگر می خواهیم خیانت زناشوئی را درمان کنیم باید 2 طرف را وارد حل مسئله کرده و به زن و شوهرها کمک کنیم تا نیازهای روانی و جسمانی خود را شناسايی کنند و آن را با شریک زندگی خود در میان بگذارند و آنها نبايد تنها از جنبه احساسی نگاه کنند بلکه علل ایجاد آن را موشکافی کرده و عوامل تاثیرگذار بر این مسئله، مثلا در گیر شدن بیش از حد همسر در شغل، عدم برآورده کردن نیازهای طرف مقابل و... شناسايی کنند. اگر مشکلی وجود داشته باشد به جای پاک کردن صورت مسئله یا انتخاب راه حل نادرست مثل خیانت همسر روش های حل مسئله را بیاموزند. همچنین از نظر روانشناختی مکانیسم های مواجهه با استرس و تطابق با آن را تقویت کنند. باید بدانیم خیانت به همسر نه تنها مشکلات خانوادگی و فردی را حل نمی کند بلکه آن را چندبرابر کرده و در حکم از چاه درآمدن و به چاله افتادن است.[/rtl][rtl]دکتر افسر افشارنادری: زیاد از مردها می شنویم که وقتی وارد خانه می شوند با غرغرها یا بی حوصلگی همسرشان روبه رو هستند یا به خاطر هزینه ها و مراقبت از بچه ها تحت فشارند. اما همین مردها می گویند وقتی سراغ رابطه ای خارج از خانه می رفتند، دیگر اثری از این تنش ها و برخوردها وجود نداشت. اما در این مورد، تنها باید از مردها سؤال کنیم که آیا چنین حقی را برای همسرشان هم قائل هستند؟ طبیعی است که قبول هر مسئولیتی، در کنار دستاوردهایی که به همراه دارد، با دشواری هایی هم روبه رو است. پس چه بهتر که مشکلات را با هم حل کنیم و شیرینی به نتیجه رسیدن را در کنار هم بچشیم. نه اینکه صورت مسئله را پاک کنیم و با سرباز زدن از بار مسئولیت، به دنبال تامین آرامش خود باشیم. همانطور که افراد یک جامعه جنگ زده برای رسیدن به آرامش، آن را خالی از سکنه نمی کنند، افرادی که یک زندگی را هم در کنار هم ساخته اند، باید به جای شانه خالی کردن، مهارت های حل مسئله را بیاموزند.[/rtl][rtl]هرایر دانلیان: در برخی از مواقع خیانت راهی برای بالا بردن اعتماد به نفس در فرد است. اعتماد به نفسی که به هر دلیلی در رابطه پایین آمده و به صورت غم، کسالت یا یکنواختی خود را نشان می دهد. در این شرایط فرد به دنبال جایگاه بهتر و ارزشمندتری می گردد. اگر فردی به این دلیل خیانت کند، نمی توانیم بگوییم که به دنبال تفریح است، بلکه باید مطمئن باشیم که رفتار او علتی دارد و از مشکلی ناشی شده است. در برخی از موارد، احساس افسردگی و نیاز به توجه بیشتر می تواند منشا این رفتار باشد.[/rtl][rtl]دکتر فاطمه رنجبر: در هر خانواده خیانت می تواند یک علت منحصر به فرد داشته باشد، نمی توان تنها یک عامل مشخص را به این مسئله نسبت داد و باید زمینه های مختلف بیولوژیک و روانی و اجتماعی را در نظر گرفت. اما در این مورد می توان گفت در اختلال هایی از قبیل اختلال خلقی 2 قطبی به دلیل افزایش میل جنسی فرد روابط مختلف خارج از زندگی زناشویی را تجربه می کند.[/rtl][rtl]دکتر افسر افشارنادری: از نظر من فشار این عدم تفاهم در مردها چندان وجود ندارد. زيرا از نظر قانونی و فرهنگی، مردها مجاز به تخلیه از بین بردن این فشار هستند. درواقع مردی که ازدواج کرده است، حتی می تواند همسرش را برای تامین این نیاز مجبور کند؛ پس بعید می دانم که این موضوع دلیل اصلی خیانت مردها باشد.[/rtl][rtl]هرایر دانلیان: خیانت در واقع یک روش حل مسئله است. برای بررسی ریشه های آن، باید ببینیم که مشکل کجاست. آیا خیانت به دلیل مشکلات درون فردی اتفاق افتاده است یا برون فردی؟ اما آنچه واضح است این است که افراد با خیانت به دنبال راهی برای کاهش مشکلات شان و حل مسائلی که آنها را آزار می دهد هستند و برطرف نشدن نیاز جنسی هم یکی از آن مسائل است.[/rtl][rtl]مردان تعدد رابطه را حق خود می دانند؟[/rtl][rtl]دکتر فاطمه رنجبر: در بعضی فرهنگ ها هم هنوز نگاه سنتی به شخصیت زن و مرد وجود دارد و برای مرد این حق را قائل است که بتواند روابط خارج از زناشویی را داشته باشد، در واقع این موضوع به عنوان مردانگی تلقی می شود.[/rtl][rtl]دکتر افسر افشارنادری: متاسفانه در بسیاری از جوامع، سرکوب زنان و آزادی مردها برای برطرف کردن نیازهای جسمی و روانی شان، به یک اصل تبدیل شده است. اما باید زیرساخت فکری و فرهنگی را عوض کنیم، زيرا حتی در دین ما هم حق برابری برای زنان و مردان در نظر گرفته شده است و گفته شده یک مرد، همیشه باید همسرش را راضی نگه دارد و یار و یاور او باشد.[/rtl][rtl]هرایر دانلیان: این دیدگاه در اغلب جوامع وجود دارد و مردها بیشتر از زنان اقدام به خیانت می کنند. اما باز هم باید تکرار کنیم که فردی که خیانت می کند یا مشکلی در خود دارد یا مشکلی را در رابطه اش احساس می کند. پس باید به دنبال این مشکل برگردیم و آن را از سر راه برداریم.[/rtl][rtl]می خواهند از همسرشان انتقام بگیرند؟[/rtl][rtl]دکتر فاطمه رنجبر: در بعضی موارد یکی از همسران به دلایل مختلف خشم زیادی نسبت به طرف مقابل دارد اما به دلیل نداشتن جرات برای ابراز این خشم و مطالبه صحیح خواسته هایش به عنوان عملی تلافی جویانه به همسر خود خیانت می کند. گاهی اختلال عمده روانپزشکی وجود ندارد اما به دلیل نبود مکانیسم های تطابقی یا ضعف این مکانیسم ها، فرد برای مواجهه با بحران های زندگی (احساس طرد شدگی از جانب همسر، احساس نداشتن تفاهم با همسر، ارضا نشدن نیازهای جنسی از جانب همسر، عدم تعهد و مسئولیت پذیری نسبت به طرف مقابل) و فرار از آنها دست به این عمل می زند. در این موارد، فرد به جای اینکه علت اصلی مسئله را شناسايی کند و در صدد رفع آن برآید راه حل خیانت به همسر را بر می گزیند. در واقع این رابطه خارج از زناشویی در حکم یک مسکن موقت است.[/rtl][rtl]دکتر افسر افشارنادری: در برخی از موارد، روابط موثر میان زن و شوهر جای خود را به خشم و نزاع می دهد. در نزاع هم هدف طرفین، ضربه زدن به دیگری است و فردی که خشم وجودش را فراگرفته، برای وارد کردن این ضربه، از هر سلاحی استفاده می کند. پس متاسفانه باید بگوییم این خشم نسنجیده و مهار نشده، می تواند انگیزه چنین رفتاری باشد.[/rtl][]هرایر دانلیان: در زمان روبه رو شدن با یک مشکل یا تجربه یک احساس ناخوشایند، افراد در اولین قدم به دنبال راهی برای برطرف کردن مشکل هستند. آنها یک راه را امتحان می کنند و در صورت نتیجه نگرفتن، به شیوه های دیگری برای برطرف شدن مشکل تلاش می کنند. اما وقتی این تلاش های ناموفق تکرار می شوند و به ثمر نمی رسند، افراد احساس ناکامی و خشم می کنند و به دنبال یک رفتار جبرانی برای کاهش خشم می گردند. این رفتار جبرانی برای برخی از افراد تلافی است و می تواند به شکل خیانت ابراز شود.     چـراغ‌های قـرمز در جـاده‌ی زنـدگی مشتـرک
چـراغ‌های قـرمز در جـاده‌ی زنـدگی مشتـرک

تصویر به اندازه 15% (600x317) کوچک شده است. برای دیدن تصویر در اندازه واقعی (700x369) روی این نوار کلیک کنید. برای باز شدن در پنجره جدید روی تصویر کلیک کنید.
حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.


چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید. یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهد که در کنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.


چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!

بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند. از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.

گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.


چراغ قرمز سوم: مدام همسرتان را چک نکنید!

مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید. متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.

اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!


چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!

همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.


چراغ قرمز پنجم: شوهرتان را تهدید نکنید!

بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.


چراغ قرمز ششم: همسرتان را محدود به خود نکنید!

متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.


چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!

برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.
   ده نشانه مردانه برای ابراز کردن عشق
[rtl]او نمیگوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را می‌داشت. شاید در جوانی‌اش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمیتواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانواده‌ اش به این ازدواج تن داده و دلش میخواهد دوباره به روزهای مجردی‌ برگردد. شاید …[/rtl][rtl]
ایران ناز، اینها حرف هایی است که بسیاری از زنهای ایرانی در دل دارند. زن‌انی که همسران‌شان در میان سنت و مدرنیته گیر افتاده‌اند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمی‌آیند:  دوستت دارم! [/rtl][rtl] [/rtl][rtl]این مردها میانه‌ای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث به‌جای عذرخواهی می‌خواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند. اگر شما هم یکی از زن‌هایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی می‌کند،‌ بهتر است قبل از قضاوت کردن با این ۱۰ نشانه‌ مردانه ابراز عشق آشنا شوید.[/rtl][rtl]
1- مرد عمل است
همسر شما یک مرد سنتی است که فکر می‌کند ابراز احساسات یک کار زنانه است؟ اگر این‌طور است شما حداقل تا‌مدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید و عشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بی‌زبانی حرف بزنند و شما می‌توانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید. همسر شما ممکن است  دوستت دارم  را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به‌ جایش حمام را بشوید یا آشغال‌ها را بیرون ببرد.[/rtl][rtl]
این دسته از مرد‌ها دوست ندارند برای ابراز عشقشان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند،‌ دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند. در اوج ترافیک دنبال‌تان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنه‌ای علیه شما به‌ پا می‌کند، بی‌تفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مرد‌ها تمام تلاششان را می‌کنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاششان را هم می‌کنند که شما از این موضوع بویی نبرید.[/rtl][rtl]
2- شما را اول صف می‌گذارد
یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگی‌اش وقت و انرژی می‌گذارد. تقویم او از روی برنامه‌های همسرش ورق می‌خورد و تمام تلاشش را می‌کند که کوچک‌ترین زمان خالی‌اش را، برای زندگی مشترکش صرف کند. او با یک دسته‌گل به خانه نمی‌آید اما تمام سعی‌اش را می‌کند که در سریع‌ترین زمان ممکن به خانه برگردد.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]وقتی که از محل کارش برمی‌گردد نمی‌گوید:  دلم برایت خیلی تنگ شده بود  اما با روی باز به‌ خانه می‌آید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید،‌ با تمام خستگی‌اش سعی می‌کند برنامه‌ای برای بعدازظهر شما بریزد. او دوست دارد یک‌ تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغله‌هایش از پس این‌کار برنیاید، با استقبال از برنامه‌های دیگری که در سر‌دارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی می‌کند. او را بشناسید![/rtl][rtl]
3- از شما کمک میگیرد
مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمی‌آید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک می‌خواهد، با دل و جان همراهی‌اش کنید. برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکت‌هایی نماد دوست داشتن هستند. آنها می‌خواهند ساده‌ترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]برای مرد‌هایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس. آنها با این خواسته می‌گویند: دوست دارم حتی در ساده‌ ترین بخش‌های این زندگی هم همراهم باشی ، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.

4- باورهایش را بازنگری می‌کند
مردهای ایرانی، با یکسری اصول به‌دنیا می‌آیند و رشد می‌کنند اما اگر همسرتان واقعا عاشق‌تان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمی‌اش دست برمی‌دارد. برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق،‌ کمی انعطاف‌پذیرتر است و می‌تواند خط و مرزهایش را برای شما جا‌به‌جا کند. او شما را همین‌طور که هستید می‌پذیرد و به خاطر راضی نگه‌داشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمی‌کند. اولویت او نظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی می‌کند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.[/rtl][rtl]
5- خودش را تغییر می‌دهد
برای همه ما تغییر کردن کار ساده‌ای نیست؛ حتی اگر همسرتان عاشق‌ترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگی‌هایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوست‌تان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر می‌کند. به‌خاطر شما صبورتر می‌شود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز می‌کند.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]اگر از ظاهرش انتقاد کرده‌اید، سعی می‌کند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرف‌ها یا برخورد‌هایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر می‌دهد. اما گمان نکنید این تغییرات یک‌‌شبه اتفاق می‌افتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییر‌دادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش می‌کند، معنای جمله  دوستت دارم را می‌دهد.[/rtl][rtl]
6- رویاهایش را بدون شما نمی‌سازد
یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگی‌اش را در کنار شما می‌بیند. برای او هیچ رؤیایی بدون شما امکان‌پذیر نیست. اگر نامزد‌تان باشد، تمام تلاشش را می‌کند که هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمی‌دارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگی‌تان، هیجان‌زده می‌شود. او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازه‌ای در زندگی‌تان را استقبال می‌کند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانند به بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.

7- راز‌ هایش را برای شما فاش می‌کند
بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سال‌هاست از همه پنهان‌شان کرده آسان نیست. در دنیای آنها این اتفاق تنها بعد از یک عشق و اعتماد جدی می‌افتد و اگر این اعتماد ذره‌ای خدشه‌دار شود، بازهم در دنیای راز‌هایشان بسته می‌شود و تا ابد پنهان می‌ماند. پس گمان نکنید حرف‌هایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]وقتی زبان باز می‌کند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرف‌هایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمی‌شود. برای یک مرد، گفتن حرف‌های نگفته، نیازمند رسیدن به یک عشق بی‌اندازه است و اگر همسرتان شما را برای درد دل‌هایش انتخاب کرده‌است، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بی‌توجهی‌تان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرف‌هایش را می‌فهمید.

8- پا به‌ پای‌تان پیش می‌رود
اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش می‌خواهد راضی و خوشحال نگه‌تان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرف‌های شما را می‌شنود و تا حل شدن نگرانی‌هایتان، شما را همراهی می‌کند. برای او فرقی نمی‌کند که شما به خاطر یک مسئله کاری، خانوادگی یا شخصی نگران هستید.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]او فقط شادی شما را می‌خواهد و همیشه به دنبال راه‌حلی برای از میان‌بردن دغدغه‌هایتان است. او با هموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان می‌دهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگ‌کردن بچه‌ها وقت بگذارید، همسر عاشق‌تان شما را همراهی می‌کند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.[/rtl][rtl]
9- شما را همانطور که هستید، می‌پذیرد
نمی‌توانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهر‌تان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرف‌زدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیت‌های اخلاقی، قطعا مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانه‌ای نداشته باشد. پس گمان نکنید که  دوستت دارم  نگفتن او، غیرقابل بخشش است.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]زیرا او با گذشتن از ایراد‌های شما یا بخشیدن اشتباهات‌تان به شما عشقش را ابراز می‌کند. برای او شما همین‌طور که هستید قابل ستایشید و نمی‌گذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خرده‌ای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما می‌ماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و … برخوردی یکسان با شما دارد.[/rtl][rtl]
10- شما را سیبل نمی‌ کند
از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچه‌ها بزرگ می‌شوند و سر زندگی‌شان می‌روند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبه‌رو خواهد بود. اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما به‌عنوان حلال مشکلات استفاده نمی‌کند.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]اگر سوءتفاهم یا تفاوت عقیده‌ای میان اطرافیانش و شما فاصله انداخته باشد، شما را به میانه بحران هل نمی‌دهد و با درایت خودش مشکلات را حل می‌کند. اگر دوست‌تان داشته باشد،‌ تلاش می‌کند رابطه گرم و مثبتی میان شما و اطرافیانش حاکم باشد و البته مسئولیت ساختن چنین ارتباطی را تنها به دوش شما نمی‌اندازد.[/rtl]     آنچه دختر خانم ها تمایل دارند که آقا پسرها بدانند






[rtl]وقتیکه از یک خانم خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمیدانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. بسیاری از مردها را میشناسم که از روی غرور هیچوقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه خود باز نمیکنند.

این میتواند احساس بسیاری از شماها باشد:
آیا شما هم خسته شده اید. احساس میکنید که هر کاری که لازم است را برای به دست آوردن زنی بااصالت با ویژگی های ممتاز انجام می دهید اما خانم ها به شما جواب نمی دهند. تصور شما این است که خانم ها معمولاً دنبال مردی کامل هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارد. درست است که آنها زیبایی ظاهری، جذابیت و رمانتیک بودن را در مرد ایدآل شان دوست دارند، اما آنقدرها هم که شما فکر می کنید درگیر این مسائل نیستند. اگر می خواهید بدانید واقعاً به چه فکر میکنند، به مطالب زیر توجه کنید.

احترام بگذارید
وقتی نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها می رسد، مردهای ایرانی فرقی با بقیه مردهای جهان ندارند. خانم ها وقتی بشنوند که طرفشان در مورد زنان دیگر غیرمحترمانه صحبت می کند، خیلی سریع عقب می کشند. من با مردان زیادی روبرو بوده ام که به خاطر اینکه علاقه ای به طرفشان نداشتند، به خودشان اجازه میدادند که وقتی زن زیبایی می بینند آنها را جذاب قلمداد کنند یا زنانی که جذابیت کمتری دارند را به عناوین ناخوشایند بخوانند. حتی اگر این نحوه صحبت کردن به صورت شوخی هم بیان شود، باز اگر خانم ها ببینند که طرفشان زنان را نوعی شیء قلمداد میکند، آزرده خاطر خواهند شد. 

مردها به صورت های دیگر هم می توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند. وقتی در را برای خانم ها باز می کنند، به آنها صندلی تعارف می کنند، یا او را تا اتومبیلش همراهی می کنند، در نظر خانم ها بسیار مؤدبانه می آید. اکثر مردها وقتی با یک خانم قرار ملاقات میگذارند، چنین رفتارهایی از خود نشان می دهند، اما با دوستان دختر معمولیشان چنین برخوردی ندارند. 

با همه مهربان باشید
ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید که خانم ها شما را حتی در عادی ترین برخوردهایتان با دیگران هم ارزیابی می کنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلکه به نحوه برخورد شما با دیگران هم توجه می کنند. مهربانی، بخشندگی، و خدمت رسانی، از دیدگاه آنها خصوصیاتی قابل تحسین است. 

به دنبال مشاوره و راهنمایی های معنوی باشید
خیلی از مردها از اینکه میبینند خانم ها به دنبال مردان باایمان و معنوی هستند تعجب می کنند. آنها تصور می کنند که ایدآلی که خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم های زیادی شنیده ام که این ویژگی برایشان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. خانم ها معتقدند که افراد باایمان و متقی، در ازدواج هم کمتر مرتکب گناه می شوند و بیشتر می توان به آنها اعتماد کرد.[/rtl][rtl]
خانواده تان را دوست داشته باشید: خانم ها همچنین به نحوه برخورد آقایون با مادر، خواهر و حتی مادربزرگشان هم دقت میکنند. آنها از اینکه می بینند مردی با زنان خانواده خود نیز رفتار خوبی داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند و تاحدودی مطمئن می شوند که با آنها نیز رفتاری پایین تر از آن نخواهند داشت. 

ازدواج را جدی بگیرید
برای خیلی از آقایون، ازدواج چیزی است که هیچ وقت از آن صحبت نمی کنند. حتی اگر در خیالشان باشد که یک روز ازدواج کنند، معلوم نیست که هیچ برنامه ای برای آن داشته باشند. یکی از دوستان من یکسال پیش ازدواج کرد. کمی بعد از ازدواجشان اتفاقی برای آنها افتاد که مجبور می شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگی کنند.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]بعد از سه ماه دیدم که آماده رفتن شده اند. وقتی از او پرسیدم که چطور به این سرعت توانستند مشکلات مادیشان را حل کرده و برنامه رفتن را جور کنند، دوستم رازی را با من در میان گذاشت. او گفت که همسرش از سالها قبل از ازدواج برای زندگی خانوادگی خود در آینده پس انداز می کرده است، به همین ترتیب بوده که توانسته بود بدهی شهریه دانشگاه او و همچنین ماشین های هردوشان را بپردازد.[/rtl][rtl]
من واقعاً چنین دوراندیشی را تحسین می کنم. بااینکه همه آقایون ممکن است قادر به رسیدن به چنین اهداف مالی نباشند، اما برداشتن قدم هایی کوچک هم که به خانم ها نشان دهد خود را برای ازدواج آماده می کنند، هم خوب است.[/rtl][rtl]
یکی دیگر از نشانه های میل به ازدواج، آمادگی پذیرفتن مسئولیت است. خیلی از مردها می خواهند با همان آزادی و بی بند وباری که در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگی کنند و از قبول مسئولیت های جدید سر باز می زنند. این آدم ها باید بدانند که خانم ها دنبال یک پسر بچه نیستند، آنها دنبال مرد زندگیشان هستند، کسی که بتواند از آنها حمایت کرده و از خیلی جهات تامینشان کند. 

پیشقدم شوید
وقتی از خانمی خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمی دانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. خیلی از مردها را می شناسم که از روی غرور هیچ وقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه شان باز نمی کنند.[/rtl][rtl] [/rtl][rtl]خیلی دیگر از اینکه طرف مورد نظر دست رد به سینه شان بزند می ترسند و جلو نمیروند. گروه اول باید بدانند که با غرور هیچوقت به آنچه میخواهند، نمی رسند و گروه دوم هم باید به خدا توکل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق می شوند. 

ریسک کنید
خیلی اوقات مردها باعث می شوند که رابطه شان بر هم بخورد چون وقتی که نوبت به تصمیم گیری می رسد، اقدامی نمی کنند. آنها باید بدانند که شجاعت و جسارت مردان برای خانم ها ارزش زیادی دارد. با طرفتان روراست باشید و حرفی که می خواهید بزنید را بدون این پا و اون پا کردن به او بگویید. رک و راست بودن همیشه مورد تحسین خانم ها بوده است.[/rtl][rtl]
شما آقایونی که فکر می کنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند، بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید. آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتکار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد، پس معطل نکنید.[/rtl]    زبان عشق همسر خود را بیاموزید!


شما چند سال است ازدواج كرده‌اید؟ آ​یا تازه نامزد كرده‌ اید و قرار است بزودی بروید زیر یك سقف زندگی کنید؟ یا بچه‌ های شما بزرگ شده رفته‌اند و دوباره با همسرتان تنها شده‌اید؟ فرقی نمی‌كند، چون در هر صورت همه شما دوست دارید قلب همسرتان را برای همیشه تسخیر كنید. داشتن یك رابطه خوب و صمیمانه، درك متقابل و گذراندن لحظات شاد و پرهیجان در كنار شریك زندگی بسیار مطبوع و دوست‌داشتنی است، اما برای ایجاد یك دوست داشتن ماندگار باید راه‌های آن را دانست.

امروز می‌خواهیم با یك توصیه كاربردی تغییر در روابطتان را متوجه شوید و زبان عشق همسرتان را پیدا كنید. چطور می‌توان با كسی​ زیر یك سقف رفت و با وجود این همه تفاوت در روان‌شناسی، خلقیات، فرهنگ، تربیت و... به او نزدیك شد و با او به تفاهم رسید؟

جواب این پرسش ساده است؛ با شناخت. هر كس عشق واقعی را بر یك مبنا می‌سنجد. خانمی ممكن است شنیدن جملات عاشقانه، گرفتن گل و كارهایی از این دست را مبنای یك عشق واقعی همسرش بداند و آقایی ممكن است همراهی همسرش در مشكلات و برخورد خوب او با خانواده‌اش را نشانه دوست داشتن واقعی بداند.

حالا با این تفاوت در زبان ابراز علاقه چه می‌كنید؟ اگر هر كدام به زبان خود به ابراز عشق بپردازید، سال‌ها می‌گذرد و می‌بینید در عین تلاش برای داشتن یك زندگی عاشقانه، هر روز از هم دورتر شده‌اید، مثل دو نفر كه یكی به زبان انگلیسی و یكی به زبان فرانسه بخواهند با هم بر سر موضوع مشتركی به تفاهم برسند. باور كنید دنیای شما و همسرتان همین قدر با هم متفاوت است و اگر فرهنگ لغت زبان هم را نداشته باشید، نمی‌توانید عمیق‌ترین ابراز علاقه‌ها را ترجمه كنید.

این كار دشوار نیست و وقت زیادی هم نمی‌گیرد، كافی است از همسرتان بخواهید به خاطر بیاورد چه موقعی احساس كرده​ شما واقعا دوستش دارید، در حال انجام چه كاری بودید، چه جمله‌ای را گفته‌اید و دقیقا چه اتفاقی رخ داده است؟

از همسرتان بخواهید به شما بگوید مهم‌ترین عاملی كه باعث چنین احساسی در او شده را پیدا كند و مهم‌تر از آن بدون خجالت برایتان بیان كند. شما نیز تمام این پرسش​ها را پاسخ دهید و به همسرتان بگویید تحت كدام شرایط توانسته احساس عشق و علاقه را در شما بیدار كند.

همین بروشور ساده می‌تواند به هر دوی شما كمك كند تا هرگاه خواستید به طرف مقابل ابراز علاقه كنید، با زبان او این كار را انجام دهید. نگذارید خواسته‌های شما و همسرتان مثل یك راز باقی بماند. شما محرم راز هم هستید، پس هر آنچه می‌خواهد دل تنگتان بگویید، اما به شرطی كه هر آنچه می‌خواهد دل تنگ همسرتان را هم بشنوید.با این كار معجزه‌ای در زندگی شما رخ می‌دهد؛ باور ندارید؟ آزمایش كنید، ضرر نخواهید كرد.   سوال اساسی در ازدواج
فرض کنید شما 5 سال بعد غایت آرزوهایتان اخذ مدرک تحصیلی جامعه شناسی از دانشگاه تربیت مدرس باشد و عضویت در هیات علمی و از نظر مالی خانه ای شخصی داشته باشید. اما غایت ذهنی طرف مقابل این باشد که دو مغازه جدید در خیابان ولنجک و مرکز خرید تهرانپارس افتتاح کرده باشد و 15 کشور اروپایی را به شکل توریستی دیده باشد. بدیهی است که هر دوی شما بناست رویاهایی داشته باشید که با فکر کردن نهانی به آنها حس خوب درونی تجربه کنید و انگیزه بگیرید برای تلاش و کوشش بیشتر اما وقتی شما دو نفر کنار هم قرار می گیرید، نه تنها کمکی به تحقق رویاهای یکدیگر نمی کنید بلکه چه بسا با تعلقات علمی خود باعث احساس بی ارزشی در طرف مقابل با رویاهای مالی او می شوید یا ایشان با دیدن دنیای 5 سال بعدی تان که محدود به داخل کشور است، احساس کند برای او، بندی هستید تا دنیای بزرگ را تجربه نکند.
 
 آیا رویاهایی دو نفر باید شبیه هم باشد؟
 تا حدی! یعنی من وقتی آرزوهای طرفم را می شنوم، نباید احساس غریبگی کنم و بالعکس. حداقلش این است که باید ببینم چقدر در تحقق آنها می توانم اشتیاق داشته باشم. رویاهای نزدیک و دور ما باید شباهت داشته باشد. یعنی تصویر ذهنی که از خودمان در آینده داریم باید خیلی نسبت به طرف مقابلم پرت نباشد. هر دوی شما حق دارید به آرزوهای خود برسید ولی در بحث زندگی مشترک حتی اگر چه کلی، اما تصویری از آینده باید ترسیم کرد.
 
کانالهای ارتباطی ما شبیه است؟
مساله مهم بعدی، شکل و شمایل ارتباطات شما است. وقتی می گوییم کانال های ارتباطی، چقدر شبیه اند یعنی شباهت میزان برونگرایی و درونگرایی، انرژی معاشرتمان چقدر است؟ بعضی به اشتباه فکر می کنند وقتی می گوییم درونگرا یعنی منزوی یعنی گوشه گیر یعنی شاکی! ابدا! فرد درونگرا هم با دوست صمیم خودش کلی حرف برای گفتن دارد اما مثل یک برونگرا نیست که راحت حرف بزند و مثلا حین حرف زدن فکر کند بلکه ترجیح می دهد خیلی از افکارش را به زبان نیاورد. تفاوت در سطح درونگرایی و برونگرایی معمولا دردسرهای بزرگی برای زوج ها ایجاد می کند.
 
 نظر خانواده طرف درباره انتخابهای قبلی هم اهمیت دارد. خیلی از خانواده ها هنوز رابطه خود را با طرف قبلی حفظ کرده اند و دائم در حال مقایسه شما با نفر قبلی هستند. اینجا با دانستن تاریخچه روابط فیمابین قبلی می توانید بقیه را بهتر درک کنید 
طرفم از چه چیزی در من خوشش آمده است؟
خب ممکن است بگویید اول خواستگاری که این سوال مفهومی ندارد. اما واقعیت این است که به تدریج که شناخت هایی حاصل می شود این سوال نیز جایگاهش را پیدا می کند. آیا از اینکه طرف از قیافه من خوشش آمده باید نگران شوم؟ نه! خیلی هم عالی است. منتها اگر همه خوش آمدن طرف شما خلاصه شود در چهره تان، البته باید نگران شوید!
 
اصلا بگذارید خیلی راحت بگوییم که شما بهتر است از طرفتان بپرسید که چقدر از قیافه من خوشت آمده زیرا علیرغم ژست اخلاقی که خیلی ها می گیرند که اخلاق در زندگی مشترک مهم است تاکید می کنیم که هم اخلاق مهم است هم جذابیت های فیزیکی. درست است که جذابیت فیزیکی به تدریج عادی تر می شود (معمولی نمی شود! این یک خرافه است که به تدریج زیبایی های ظاهری برای دو نفر پیش و پا افتاده می شود. صحیح تر این است که بگوییم نقش مسال دیگر مثل اخلاق و کردار و خانواده پر رنگ تر می شود) اما این بدین معنی نیست که شوهر تناسب اندام خودش را رها کند یا زن به آراستگی های ظاهری خود نرسد چون از مرحله انتخاب گذشته اند و دیگر این چیزها اهمیتی ندارد.
 
آیا باید از روابط قبلی و نامزدی های گذشته فرد سوال کنیم؟
احتمالا بعضی از شما می گویید که گذشته هر کسی به خودش ربط دارد. ما هم منکر این موضوع نیستیم اما در بحثی مثل ازدواج نوع تجربیات قبلی خواستگارتان یا خودتان مهم می شود.
 
بگذارید مثالی بزنیم. آقایی (شهروز 29 ساله) به تازگی از یک ارتباط سه ساله با مینا بیرون آمده است که طرفش در کمال ناباوری رفته و ازدواج کرده با پسر عموی خودش و شهروز خان را حسابی نواخته است. شهروز بعد از 5 ماه به خواستگاری نرگس آمده است. نرگس آیا لازم است مراقب باشد که نکند شهروز از روی چشم و هم چشمی و رو کم کنی مینا سراغ نرگس نیامده است؟ آیا دردهای این خیانت دیدگی تسکین یافته است؟ آیا شهروز از ترس خیانت مجدد، رو به ازدواج نیاورده است؟ زیرا ازدواج شرایطی فراهم می آورد که با دوستی های گذری فرق دارد و امنیت بیشتری فراهم می آورد. آیا شهروز سعی نمی کند که با مراقبت از همه چیز مبادا اتفاقی مشابه سرش در آید؟ آیا شهروز بعد از 5 ماه توانسته با خشم هایش کنار بیاید و توانسته به سهم خودش در از دست دادن مینا هم بیندیشد یا کلا مینا را خائنی می داند که باید در طول زندگی اش به سزای خیانت ننگین خود برسد؟
 
دانستن کلیاتی از ارتباط های قبلی طرف مقابلمان لازم است مثل دلیل بهم خوردگی ارتباط یا خوبی های آن انتخاب و حس طرف الان نسبت به اتمام آن ارتباط. مثلا آیا طرف بقیه را مقصر نشان می دهد و بی لیاقت و سطحی تا خودش را عمیق و فهمیده جا بزند؟ آیا طرفم مسوولیت پذیر است یا بقیه را دست پایین می گیرد؟
 
نظر خانواده طرف درباره انتخابهای قبلی هم اهمیت دارد. خیلی از خانواده ها هنوز رابطه خود را با طرف قبلی حفظ کرده اند و دائم در حال مقایسه شما با نفر قبلی هستند. اینجا با دانستن تاریخچه روابط فیمابین قبلی می توانید بقیه را بهتر درک کنید.
 
آیا اگر طرفم از جزئیات نامزدی قبلی ام پرسید پاسخ بدهم؟
اگر سوال طرف مقابل از جزئیات رابطه بود، جاهایی که با هم می رفتید، رفتارهای خصوصی که با هم داشتید، پاسخ منفی است. زیرا این ها ناشی از وسواس و تجسس است نه شناخت بهتر. متناسب با ظرفیت خودتان بپرسید و پاسخ بدهید. بعضی ها اگر رازی از خود به شما بگویند، از شما انتظار دارند شما نیز رازهایتان را با آنها در میان بگذارید! بعضی ها از راز شما می پرسند و وقتی برایشان گفتید جنبه پذیرشش را ندارند! پس در هر سوال و جوابی که قبل از ازدواج یا پس از ازدواج می پرسید به جنبه خودتان و ظرفیت شنونده دقت کنید و به گفتن این جمله که من حقیقت را می گویم بقیه اش با خود طرف، مسوولیت خود را در طرز صحیح گفتن حقیقت انکار نکنید.
 
شباهت ها در موفقیت یک ازدواج موثر ترند یا تفاوت ها؟
مثالی در فیزیک می زنند و و متاسفانه به شکل خام تعمیم می دهند به مسائل ارتباطی و آن این است که قطب های هم نام آهنربا یکدیگر را دفع می کنند. ما به تفاوت ها قطعا جذب می شویم. یک پسر شلوغ و نقل مجلس که همه را سرگرم می کند با لطیفه ها و اداها و هنرهایی که بلد است، از چه جور دختری خوشش می آید؟ از دخترعمه سنگین ساکت و درونگرای خودش! ولی حالا چون علاقه شدیدی که به او پیدا کرده به دلیل این تفاوتهای شان بوده است، به معنی این است که خوشبخت هم می شوند؟ خیر! ما با تفاوت هایمان جذب هم می شویم و با شباهتهایمان با هم می مانیم.
همین دختر اگر درونگرایی خودش را تعدیل نکند و پسر کمی برونگرایی اش را متناسب با دختر نکند، این رابطه منفجر می شود و جالب است نظری که درباره هم می دهند این است که: پسر درباره دختر عمه می گوید خیلی افسرده بود و دختر درباره پسر می گوید: عقده مطرح شدن داشت و همش وول می زد و آرامش نداشت!      با این تست همسر بهتری انتخاب می کنید
[rtl]فرق آدم های اهل درونگرایی و برونگرایی[/rtl][rtl]تا به حال فكر كرده ايد كه ابعاد شخصيت تاثير مستقيمي روي انتخاب رشته تحصيلي، شغل، محل زندگي و كلا سبك زندگي شما مي گذارد؟ اگر دقت نكرده ايد با دقت خط هاي بعد را بخوانيد. درونگراها از احساسات و هيجان هايشان فقط براي دوست هاي معدود خيلي صميمي حرف مي زنند ولي برونگراها كاملا در دنياي بيرون سير مي كنند؛ آنها دوست دارند كه سرخوش، اجتماعي، رقابت جو، سريع و واقع گرا باشند. افراد درونگرا بيشتر اوقات خود را به مطالعه و تنهايي سپري كرده و كمتر مايل به معاشرت با ديگران هستند و در مقابل، افراد برونگرا بيشتر داراي ديدگاه عيني و خارجي هستند و فعاليت عملي بيشتري دارند ولي ميزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درونگرا كمتر است. اين افراد مايلند كه بر محيط اطراف خود تاثير و به رقابت با ديگران بپردازند و در مجامع عمومي بيشتر ظاهر مي شوند.[/rtl][rtl]اگر درونگرايي و برونگرايي در حد افراط در افراد ظاهر شود، ما را در برابر 2 شخصيت نابهنجار قرار مي دهد البته تعداد اين افراد بسيار كم است و اكثريت مردم ميان اين دو قطب جاي دارند. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونگرايان به سوي جهان ذهني و غيرعيني. شما با آگاهي يافتن از خصوصيات شخصي هر دو گروه مي توانيد رابطه بهتري با آنها برقرار كنيد.[/rtl][rtl]درونگراها[/rtl][rtl]جمع گریزهای احساساتی[/rtl][rtl]1. علاقه مند به احساسات و افكار خودشان هستند و نياز به داشتن قلمرو شخصي دارند. كم حرف، ساكت و متفكرند.[/rtl][rtl]2. دوستان زيادي ندارند و در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشكل دارند. علاقه مند به سكوت و تمركز بوده و از ديد و بازديدهاي غيرمنتظره و ناگهاني بيزار هستند.[/rtl][rtl]3. كارايي اين افراد در تنهايي بيشتر است. بزرگ ترين وحشت آنها اين است كه در يك جمع شلوغ قرار گيرند. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهند، دارند و از فعاليت هاي انفرادي انرژي مي گيرند.[/rtl][rtl]4. در بين انبوه مردم بودن آنها را خسته مي كند. بيشتر از دست خودشان عصباني مي شوند تا ديگران. معمولا كمرو هستند و درك كردن آنها ممكن است. اهل ايده و عقايد نو هستند.[/rtl][rtl]5. شخصیت شان در خلوت و در جمع متفاوت است. مشتاق و احساساتي هستند اما معمولا احساسات شان را بيان نمي كنند. در جمع ناآشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحتند.[/rtl][rtl]6. تمركزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند و قبل از حرف زدن فکر می کنند.[/rtl][rtl]7. از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران طفره مي روند.[/rtl][rtl]برونگراها[/rtl][rtl]پيشاهنگ هاي روشن پوش[/rtl][rtl]1- علاقه مند به وقايع پيرامون خود هستند.[/rtl][rtl]2- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه مي كنند.[/rtl][rtl]3- روراست و معمولا پرحرف هستند.[/rtl][rtl]4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها هستند و خيلي اوقات نفر پيشاهنگ انجام يك كار مي شوند.[/rtl][rtl]5- به سهولت دوستان جديدي يافته يا با يك گروه خود را وفق مي دهند.[/rtl][rtl]6- افكار خود را بيان مي كنند.[/rtl][rtl]7- علاقه مند به افراد جديد و برقراري ارتباط با آنها هستند.[/rtl][rtl]8- تنهايي براي آنها بسيار آزاردهنده است.[/rtl][rtl]9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي مي گيرند.[/rtl][rtl]10- خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.[/rtl][rtl]11- ريسك پذيرند و سريع تصميم مي گيرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است و معاشرتي هستند.[/rtl][rtl]12- پس از آنكه حرف خود را مي زنند به گفته خود مي انديشند، علاقه مند به كار گروهي، موسيقي با صداي بلند بوده و فعاليت هاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.[/rtl][rtl]13- رنگ هاي روشن را بيشتر مي پسندند، بيشتر از اعمال ديگران خشمگين مي شوند تا خودشان، اطلاعات شخصي خود را به سادگي با ديگران قسمت مي كنند و معمولا فقط از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.[/rtl]      البته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتمادبه نفس داشتن فرد برونگرا ندارد، يك برونگرا ممكن است اعتماد به نفس پاييني داشته باشد.

12 سؤالی که شخصیت شما را مشخص می کند

با انجام اين تست و نمره گذاري آن به راحتي متوجه مي شويد كه خودتان و همسرتان به كدام گروه تعلق داريد

1- دوست دارم هميشه آدم هاي زيادي دوروبرم باشند.

2- لبخند زدن به ديگران و بيرون رفتن با آنها و تفريح كردن با جمع را كار آساني مي دانم.

3- خودم را لزوما آدم اميدواري نمي دانم.

4- واقعا از صحبت كردن با ديگران لذت مي برم.

5- ترجيح مي دهم در جايي باشم كه فعاليت و شلوغي وجود داشته باشد.

6- معمولا ترجيح مي دهم كارها را به تنهايي انجام دهم.

7- اغلب احساس مي كنم كه پر از نيرو و انرژي هستم.

8- آدم بشاش و داراي روحيه بالايي هستم.

9- آدم خوش بيني نيستم.

10- زندگي من با سرعت طي مي شود.

11- شخص بسيار فعالي هستم.

12- ترجيح مي دهم راه خودم را بروم تا اينكه رهبر ديگران باشم.

هركدام از عبارت هاي زير را با دقت بخوانيد و به هر سؤال باتوجه به گزينه هاي كاملا موافق/ موافق/ بي تفاوت/ مخالف/ كاملا مخالف پاسخ دهيد.

همسر بهتر,انتخاب همسر,همسر آينده

پاسخنامه: باتوجه به گزينه اي كه انتخاب كرده ايد، نمره مربوط به گزينه خود را جلوي آن بنويسيد.

با ین تست همسر بهتری انتخاب می کنید

نمره دروني و بيروني بودن شما اينجاست

نمره از 12 تا 24: شما آدم درونگرايي هستيد، تنهايي را بيشتر دوست داريد و دوست داريد كارهايتان را بدون حضور ديگران انجام دهيد.

نمره از 24 تا 48: شما نه كاملا درونگرا هستيد و نه كاملا برونگرا. بعضي وقت ها با جمع بودن را ترجيح مي دهيد و گاهي تنهايي، هرچه نمره تان بالاتر باشد برونگراتر هستيد.

نمره از 48 تا 60: شما آدم برونگرايي هستيد. با جمع بودن را دوست داريد و لذت می برید حتي كارهايي را كه مي شود تنهايي انجام داد با جمع انجام دهيد.

با انجام اين تست مي توانيد به برونگرا يا درونگرا بودن خود و خواستگارتان پي ببريد. شما خودتان جزو كدام گروه هستيد؟

اما اينها چه فرقي دارد؟

خب حالا كه متوجه شديد داراي كدام يك از ابعاد شخصيتي درونگرايي يا برونگرايي هستيد، بدانيد كه برونگرايي و درونگرايي در چند زمينه خيلي مهم زندگي كاربرد دارد:

1- انتخاب رشته تحصيلي: اگر از حالا شروع كرده ايد به خواندن كنكور سال بعد، خوب است يكي از عوامل انتخاب تان را بگذاريد همين نوع شخصيت. آدم هاي درونگرا به رشته هايي مثل ادبيات، بعضي از رشته هاي هنر و بعضي از رشته هاي آزمايشگاهي گرايش دارند. برعكس، آدم هاي برونگرا به رشته هايي مثل مهندسي هاي پردردسر، روانشناسي، علوم اجتماعي، انواع رشته هاي پزشكي، روزنامه نگاري و... ارتباط برقرار مي كنند.

2- انتخاب شغل: جور بودن شغل با تيپ شخصيت تان يكي از معيارهاي موفقيت در شغل تان است. آدم هاي برونگرا به شغل هايي كه بيشتر با مردم سروكار دارند، گرايش دارند؛ مثل فروشندگي، كار در بازار، كارهاي درماني و... برعكس درونگراها حتي اگر در رشته اي برونگرايانه هم تحصيل كرده باشند سراغ شغل هاي درونگرايانه مي روند؛ مثلا فردي كه معماري خوانده بيشتر دوست دارد كشيدن نقشه در خلوت را تجربه كند.

3- ازدواج: در ازدواج شناخت ابعاد شخصيتي طرف مقابل بسيار معيار مهمي است. برونگراها با درونگراها خيلي نمي سازند و برعكس. اين دیدگاه كه همسر آينده من بايد مكمل من باشد را كنار بگذاريد و دنبال مشابه خودتان بگرديد زيرا با يك فرد مشابه صحبت ها و فعاليت هاي بيشتري را مي توانيد انجام دهيد و لذت بيشتري در اوقات فراغت خود با هم مي بريد